دلم تنگ است و غمگین است و روحم خسته و بیزار
و از بی مغزی این زندگانی گشته ام بیمار
من از در جا زدن ها سخت دلگیرم
به سوی قهقرا رفتن
دلم تنگ است و غمگین است و روحم خسته و بیزار
دلم بیزار از این سجاده بازی ها و از معنی تهی ماندن
از این الله گفتن های بی حاصل
دلم بیزار از این
مسلک پوچ و دروغین است
دلم تنگ است و با این مردم گمره نمی سازم
و یا رب یا رب بی روح مردم خسته ام کرده
در آن یارب، حالت نیست، شورش نیست، غوغا نیست، انسان آفرینی نیست


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : 12 / 11 / 1391برچسب:دلتنگ,شعر,کوتاه,شعردلتنگ,شعرکوتاه,, | 5 PM | نويسنده : ♥یاسی♥ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد